توسعه آگاهی برند است. آگاهی لازمه تمامی بازارهاست، ابتدا به اين خاطر که ذهنيت ريسک خريد را کاهش می دهد و دوم اينکه در بسياری از بازارهای با درگيری-پايين می تواند خريد را در پی داشته باشد. همچنين لازم است که مصرف کنندگان دريافت هايی را در خصوص کيفيت عملکرد برند توسعه دهند و اين دريافت ها با گروه محصول و استانداردهای اعمال شده بواسطه رقابت مقيد می گردند. اين به درک عمومی پذيرش محصول مربوط می شود . اين دو دريافت در کنار يکديگر ريسک خريد مصرف کننده را کاهش می دهند و ما می توانيم بگوييم برندی که به سطح معقولی از هر دو عامل دست يابد به مرحله 1 برند وارد شده است. داده های ميلوارد براون نشان می دهند که برای بسياری از برندها بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان هرگز ارتباط خود را به ماورای اين نقطه توسعه نمی دهند.برای اينکه يک برند به مرحله 2 برند وارد شود دوعامل مهم مورد نياز است، درک تمايز و تناسب شخصی. برای اينکه يک برند بواقع از سوی مصرف کننده از ساير برندهای رقيب متمايز به نظر برسد، سه باور بايد شکل بگيرد، اينکه برند با ساير برندها فرق دارد (چه مثبت چه منفی)، اينکه اين تفاوت منحصر به برند می پروسهی خرید در یک وب سایت طولانیتر باشد، تعداد بازدید کنندگانی که وب سایت را رها میکنند، بیشتر خواهد شد.پس از جستجوی کاربران در مورد مطلبی خاص، آنان را مستقیماً به آن مطلب هدایت کنید. ارائهی یک صفحه نتایج جستجو میتواند مراحل پروسه را افزایش داده و بازدیدکنندگان را آزرده خاطر کندبهتر است پس از جستجوی کاربران در مورد مطلبی خاص، آنان را مستقیماً به سمت آن مطلب هدایت کنید. ارائهی یک صفحه نتایج جستجو میتواند مراحل پروسه را افزایش داده و بازدیدکنندگان را آزرده خاطر کند.هر چه زمان میان جستجو و رسیدن به محتوای مورد نظر کاربران، کوتاهتر باشد، آنان کمتر وب سایت شما را ترک خواهند کرد و تمایل بیشتری به ماندن بر روی آن، نشان خواهند داد.2. کاربران را ناامید نکنید :در یک دنیای ایدهآل، تمامی کاربران نیازهای مشخصی دارند. نیازهایی که شما از قبل در مورد آنها اندیشیدهاید. اما این مورد همیشه اتفاق نمیافتد.بسیاری از بازدید کنندگان وب سایت، به دلایل مختلف، شرایط لازم برای خرید یک محصول را ندارند. میزان اعتبار آنها، سطح تحصیلاتشان و یا موارد دیگری از این دست، عواملی هستند که ممکن است شما را از است؛ يک شتب بالا نشانه سهم بالايی از بازار هدف می باشد.اهميت اين موضوع به هنگام استفاده از استراتژی توسعه برند آشکار می گردد، به اين دليل که وقتی مديران به سبد برند خود در يک گروه محصول فرضی نگاه می کنند، پرسش های استرتژيک متعددی در ارتباط با توسعه گروه محصول پيش رويشان قرار می گيرد. اين پرسش ها از 4 ترکيب ممکن از شتگ ها و شتب ها سرچشمه می گيرند. يک برند با شتب پايين ممکن است از شتگ های بالا يا پايينی در گروه محصول برخوردار باشد. يا ممکن است از شتب بالايی در کنار شتگ های بالا يا پايين بهره مند باشد. (البته در واقعيت اينها دو شقی نيستند. يک برند يا گروه محصول می تواند در هر نقطه ای بين بالا يا پايين قرار بگيرد، اما برای مقاصد بحث، مد نظر قرار دادن نقاط بالا يا پايين کفايت خواهد کرد.) تصور کنيد يک برند از شتب پايينی در يک گروه محصول شناخته شده برخوردار است. چنانچه اين برند مدت زيادی در گروه محصول حضور داشته و نتوانسته باشد سهم زيادی از بازار را نصيب خود کند، قطعا اين امکان وجود دارد تا بطريقی با بسط برند (حتی معرفی يک برند جديد بجای توسعه برند) بتواند سهم بازار خود را افزايش دهد. مسلما مذاکره کننده خوبی نیستید و یا مشتری محصول شما را نخواهد خرید ، مشتری هم با نظر شما موافق خواهد بود. اما اگر باور داشته باشید که بهترین محصول بازار را در اختیار دارید و مشتری در هیچ جای دیگر نمیتواند این محصول را پیدا کند ، این احساسات مثبت به خریدار احتمالی منتقل خواهد شد.انرژی مثبت باعث فروش میشود. اثبات کردن اینکه محصول شما مفید است فروش شما را به شدت بالا خواهد برد.فرق نمیکند چه محصولات یا خدماتی را بفروشید.توصیهنامههایی از مشتریان راضی کنونی تهیه کنید.در وبسایت، نامهها، بروشورها و تبلیغات تعریفهای آنها را به نمایش بگذارید. این توصیه نامهها میتوانند در قالب متن، تصویر، صوت یا ویدیو باشند.توصیه نامههای تصویری و ویدیویی بسیار قدرتمند هستند.اشاره به آمارها نیز راه خوبی برای اثبات محصولاتتان است ، بنابراین در میان توصیه نامههای مشتریان راضی ، آمار را نیز دخیل کنید.استراتژی فروش با ارزش دیگر، «فروش پول با تخفیف» است. در این استراتژی شما نشان میدهید که خرید محصول یک سرمایه گذاری است که با گذشت زمان سود آن بیشتر از هزینهی خرید آن خواهد بود و در واقع خرید آن برای مشتری
شیشه های جاذب اشعه[ دوشنبه 11 آبان 1394 ] [ 1:15 ] [ زهرا ]